سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون از کارى ترسى بدان درشو ، که خود را سخت پاییدن دشوارتر تا در نشدن در کار و ترسیدن . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----130984---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----14-----
وبلاگی برای تمام ایرانی ها

 

نویسنده: Management
پنج شنبه 87/3/9 ساعت 7:52 عصر

?? دستور دارویی برای مصرف دارو

«دوتا قرص بخور و صبح به من زنگ بزن» این جمله‌ای است که بعضی وقت‌ها از پزشکان خود شنیده‌ایم اما مرگ دردناک چندین ستاره مشهور در سال‌های اخیر نشان داد که این تجویز ساده باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

دکتر بروس گلدبرگر، مسئول مرکز پزشکی فورنسیک در دانشگاه فلوریدا می‌گوید:«ما شاهد افزایش واضح مرگ و میر ناشی از مصرف داروها در بین مردم هستیم. این مشکل کم کم دارد به اتفاقی عادی تبدیل می‌شود.»

هرساله شرکت‌های دارویی داروهای جدیدی را به پزشکان معرفی می‌کنند. این داروها به‌طور مجزا می‌توانند باعث بهبود بیماری‌ها شوند یا دردهای مختلف را تسکین دهند اما استفاده همزمان از همین داروهای مفید می‌تواند مضر و حتی مرگبار باشد. بنابراین اگر می‌خواهید از داروهای بدون نسخه استفاده کنید بد نیست به موارد زیر نگاهی داشته باشید.

?- به پزشک خود بگویید که چه داروهایی مصرف می‌کنید

این مسئله به پزشک شما کمک می‌کند تا دیدگاه بهتری نسبت به تاریخچه پزشکی شما پیدا کند. فایده این قضیه پرهیز پزشک از تجویز داروهایی است که ممکن است با داروهای دیگر تداخل اثر داشته باشند، بخصوص اگر شما همزمان توسط چند پزشک مختلف تحت درمان باشید.

دکتر وتسال تاکار استادیار دانشکده پزشکی بخش روانپزشکی دانشگاه نیویورک می‌گوید: «مردم باید بدانند هرچقدر برای درمان یک بیماری داروهای بیشتری دریافت کنند باید بیش از پیش تحت نظارت پزشکان معالج خود باشند.»

در این موارد هم برای شما و هم برای پزشکتان مهم است که درباره داروهای تجویز و مصرف شده اطلاعات مورد نیاز را تبادل کنید.

?- ‌برنامه مصرف داروها را بنویسید

در یک برگه تعداد و مقدار داروهای مصرفی خود در شبانه روز را بنویسید. سعی کنید همه چیز دقیقاَ مشخص باشد.

در این برگه عوارض جانبی معروف و روش نگهداری هر دارو را نیز از روی برگه مشخصات دارو یادداشت کنید. البته اغلب داروها را باید در محیط خشک و خنک و به دور از یخ زدگی نگهداری کنید. جالب اینکه بر خلاف تصور رایج حمام و آشپزخانه برای نگهداری داروها محیط مناسبی نیستند چراکه حرارت و رطوبت می‌تواند باعث تخریب داروها و کاهش تأثیر آنها شود.

?- پرهیز آگاهانه

می دانید چطور ممکن است آب گریپ فروت با آن‌همه خاصیت، برایتان مضر باشد؟ اگر آن‌را با یک داروی اشتباهی ترکیب کرده و مصرف کنید.

مصرف الکل و کافئین، برداشتن بارهای سنگین و سپس مصرف داروهای مسکن از قبیل استامینوفن و ایبوپروفن درصورت همزمانی با مصرف داروهای نادرست می‌توانند فعالیت‌هایی خطرناک تلقی شوند. حتماَ با پزشک خود روراست باشید و دستورات او را برای پرهیز از برخی غذاها، داروها و فعالیتهای خطرناک رعایت کنید.

?- داروهایتان را با کسی شریک نشوید

در مدرسه به ما آموزش داده‌اند که اموالتان را با دیگران تقسیم کنید، چون باعث دوستی و محبت می‌شود. اما وقتی پای دارو به میان می‌آید بهتر است به آموزشهای دوران مدرسه بی‌توجه باشیم!

دکتر دونا سیگر مدیر مرکز سم شناسی تنسی می‌گوید: «دو بیمار می‌توانند دقیقامقدار مساوی از یک دارو را مصرف کنند؛ یک نفر کمی خواب آلود می‌شود اما دومی به کما می‌رود. نحوه عملکرد دارو در بدن از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

دارو برای هر فرد به‌طور اختصاصی تجویز می‌شود، بنابراین هرگز داروی خود را با کسی شریک نشوید و از داروی افراد دیگر استفاده نکنید چون ممکن است عوارض مرگباری داشته باشد. اگر هم چنین عوارضی بروز نکند مطمئنا تأثیر درمانی دارو به طرز چشمگیری کاهش خواهد داشت.»

?- ‌صبور باشید

داروهای مختلف از راههای متفاوتی در بدن تأثیر خود را اعمال می‌کنند. برخی از داروها بلافاصله بعد از مصرف جذب شده و خیلی سریع تأثیر خود را نشان می‌دهند؛اما تعداد دیگری از داروها دیرتر تأثیر می‌کنند و بیمار حتی دیرتر متوجه تأثیر دارو و بهبود بیماری خود می‌شود.

شاید خیلی از بیماران فکر کنند که بجای صبر کردن باید دوز دارو را بیشتر کنند تا دارو سریعتر اثر کند. بیمار باید بداند که برخی از داروها دیرتر اثر می‌کنند و باید حتما برای دریافت بهترین نتیجه درمانی کمی صبور باشد.

?- داروهای تاریخ مصرف گذشته را دور بریزید

هرگز داروهای تاریخ مصرف گذشته را در جعبه داروها نگه ندارید و به‌محض انقضای تاریخ مصرف دارو بدون تردید آن‌را دور بریزید. برخی از داروها بعد از گذشت تاریخ مصرف به دلیل واکنش‌های شیمیایی می‌توانند باعث مسموم شدن بیمار شوند.

?- داروها را در تاریکی مصرف نکنید

اگر نور محیط آنقدر کم است که نمی‌توانید برچسب روی دارو را بخوانید دارو را مصرف نکنید، بخصوص اگر همه داروها را در یک محل نگهداری می‌کنید. در چنین شرایطی احتمال اشتباه داروها با هم بسیار زیاد است. مثلا ممکن است به جای ? عدد استامینوفن ?عدد از داروی دیگری مصرف شود که عوارض خطرناکی را به دنبال خواهد داشت. پس هر زمان که خواستید دارویی را مصرف کنید دقیقامطمئن شوید که همان دارو را به دهان می‌برید.

?- قرص را نجوید، نشکنید و خرد نکنید

بزرگ بودن برخی از قرصها بیمار را به فکر شکستن یا خرد کردن قرص می‌اندازد تا مصرف آن راحت‌تر باشد اما همین کار باعث می‌شود تا بخشی از دارو سریعتر از بخش‌های دیگر جذب شود و طبعا تأثیر دارو دچار اختلال خواهد شد. حتی احتمال دارد وضعیتی شبیه اوردوز دارو ایجاد شود.

?-لیست داروهای خود را همراه داشته باشید

اگر داروهای زیادی مصرف می‌کنید فهرستی از نام و مقدار مصرف آنها را در جیب خود داشته باشید تا اگر احیانابیرون از منزل دچار یک وضعیت اورژانس شدید، بتوانید به تیم پزشکی درباره داروهایی که مصرف می‌کنید توضیح دهید. چنین فهرستی در ملاقات با پزشک هم مفید خواهد بود چون بدین ترتیب دیگر نام و دوز داروهای مصرفی را فراموش نخواهید کرد.

??- بیشتر، همیشه بهتر نیست

بعضی وقتها که به شدت بدحال هستید شاید استفاده از مقدار بیشتر دارو شما را وسوسه کند اما به یاد داشته باشید که این کار مفید نبوده و حتی در برخی موارد خطرناک خواهد بود. به این نکته مهم توجه داشته باشید که بسیاری از اوقات بدحالی و ضعف شما به دلیل استرس یا تغذیه نادرست است.

در چنین شرایطی شاید بهبود تغذیه و شرایط روحی و ذهنی مفیدتر از مصرف انواع و اقسام قرص و دارو باشد، بنابراین همواره در اولین گزینه به سراغ دارو نروید. اگر هم وضعیت بیماری شما به گونه‌ای است که باید از داروهای خاصی استفاده کنید بهترین کار مشورت با پزشک است. اما اگر امکان چنین مشورتی وجود ندارد و شما درباره دارو اطمینان دارید دوز دارو را بیشتر نکنید.

 

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: Management
پنج شنبه 87/3/9 ساعت 7:41 عصر

 

 

If you should die
before me, ask if you
could bring a friend
.

اگر تو خواستی قبل از من بمیری

 بهم بگو که می خوای یه دوست رو هم همراه خودت ببری یا نه .

 

 

 

 

 

If you live to be a hundred,
I want to live to be
a hundred minus one day,
so I never have to live
without you.

اگر می خوای صد سال زندگی کنی

من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم

چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.

 

 

 

 

 

 

I"ll lean on you and
you lean on me and
we"ll be okay.

من به تو تکیه می کنم و تو به من

و اونوقت همه چیزمون مرتبه.

 

 

Don"t
walk in front of me,
I may not follow.
Don"t walk behind me,
I may not lead.
Walk beside me and
be my friend.

جلوی من قدم بر ندار،

شاید نتونم دنبالت بیام.

پشت سرم راه نرو،

شاید نتونم رهرو خوبی باشم.

کنارم راه بیا و دوستم باش


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: Management
شنبه 87/3/4 ساعت 5:35 عصر

اسپانیایی ها میگن : "عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است "ایتالیایی ها میگن: "عشق یعنی ترس از دست دادن تو ! " ایرانی ها میگن : "عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود ...

نامه ی چارلی چاپلین به دخترش : تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریان خودت را نشان نده هیچ وقت چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگاه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد و به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز ...

--------------------------------------------------------------------------------------

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ...

------------------------------------------------------------------------------------

منتظر دیدار تو هستم، سهل است بگویم که گرفتار تو هستم، من در پی این حادثه غمخوار تو هستم، هر چند که دور از منی و من ز تو دورم، بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم.

 نمی دانم چرا ما انسان ها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد با اینکه می دانیم روزی بسته خواهد شد اما آسمان کی بسته خواهد شد

گناهم را نمیدانم، تقاصم را سبکتر کن، مرا این گونه آزردن، خدا را خوش نمی‌آید، مرا از غم رهایم کن، جوابی ده مرا یارا که این سان بودن و مردن، خدا را خوش نمی‌آید، بگو جانا گناهم چیست که اینگونه سزاوارم؟ که هر شب خون دل خوردن خدا را خوش نمی‌آید، دلی پر درد و آه دارم، که آن را غرور من بها دار زیر پا بردن خدا را خوش نمی‌آید...

بازار سیاه رفتم برای خریدن عشق ولی در ابتدای ورودم روی کاغذی خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قیمت نابودی پاک بازان...

 یک قطره اشک مى اندازم تو دریا - تا زمانى که پیداش کنى دوستت دارم. - اگه پیدا کردی اون وقت تو رو فراموش می کنم

لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد، مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه. درسته که هوا رو گرم نمی کنه، ولی آدمو دلگرم می کنه.

 دوست داشتن را باید از دختر بچه ها یاد گرفت. آنها در مقابل محبتی که به عروسک خود می کنند از او انتظار محبت متقابلی ندارند آنها بدون هیچ توقعی عروسکشان را دوست دارند و دوست داشتن واقعی یعنی همین

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را

بوسه یعنی وصله ی شیرین دو لب... بوسه یعنی مستی از مشروب عشق... بوسه یعنی لذت دل دادگی... لذت از شب . لذت از دیوانگی... بوسه یعنی حس خوبه طعم عشق... طعم شیرینی به رنگ سادگی... بوسه یعنی آغازی برای ما شدن... لحظه ی با دلبری تنها شدن... بوسه سرفصله کتاب عاشقی... بوسه رمز وارد دلها شدن... بوسه آتش می زند بر جسم و جان... بوسه یعنی عشق من با من بمان...

تو بودی باور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودی شور هستی-رفیق خوب مستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خدا پرستی

سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم

خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد و رمز جدول چنین بود: دوستم بدار

عاشق و مجنونت شدم .نخونده مهمونت شدم. کلی پریشونم شدم. شمع تو شمدونت شدم .خاک تو گلدونت شدم . خادم دربونت شدم . عمری غزل خونت شدم . شعرای ارزونت شدم اما یه جوری مجنونت شدم.

می خواهم برایت مرهمی باشم ! ... برای آن نگاه خسته ای که می دانم ،... امیدش به لبخندی ست ! می خواهم برایت لبخند باشم ! ... برای آن دلی که از امید ، خالی ست ! می خواهم دست هایت را در دست های آسمان بگذارم ... تا باور کنی آسمان هم ، برای تو آغوش می گشاید ! من تو را مرهمی خواهم بود ، گرچه ... دلــــــــــی دارم ... که نیازمند یک مرهم است !

صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین خواب تو تعبیر شود بعد برو ...

 بیهوده مکن عمر گران صرف رفیقان ، عمر صرف کسی کن که دلش جان تو باشد ، امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ، ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست .

میدونی فرق تو با عشق زندگی و گل چیه ؟ عشق یک کلمه هست ولی تو معنی ان هستی ، زندگی یک اجبار هست ولی تو دلیل آن هستی ، گل یک گیاه هست ولی تو عطر آن هستی

پسر نگاهی به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم دختر با بی میلی قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت کاشکی همین الان دنیا تموم بشه ... وقتی چشماشو باز کرد پسر رو ندید فقط چند تا حباب رو آب دید

اگر روزی فهمیدم که دوستم نداری گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم که روزی عاشق کسی بشی که دوستت نداشته باشد

 

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: Management
شنبه 87/3/4 ساعت 5:34 عصر


مرا با رقّت اندوهگین تر آهوان دشت
مرا با وحدت آواره تر پروانگان باغ
ای محبوب !
اینک روی در رو بین
.

منم ببری جدا از جفت
میان بهت زرد جنگلی خاموش و پائیزی
خروش سر کشی هایم درون سینه می میرد
و سوز ناله هایم
- مطلع غربت -
درختان را از ایمان نباتیشان
به شنزار بیابان های غمگین باز می گیرد
.

الا ای آشنا با روح من
ای سرزمین بکر !
مرا با مهربانی های خود بنواز
و جانم را از این تنهائی کامل رهائی ده
.
تو در من چون نسیمی ساده ،
چون فصلی صمیمی گیسو افشان باش
و ذرات تنم را زین سکوت
- این انزوای تلخ -
ای جالب ترین گل بوته ی رنگین !
جدایی ده
.
مرا در انقلاب چشم هایت
- بستر دریایی تکوین -
شفیق موج عریانی کرامت کن
ستوه انجمادم را
به آبی رنگ آفاقی دگر
اکنون خلاصی بخش
و در این حزن مکتوم
،
این شب غمناک
مرا با عصمت چشم وجیهت آشنایی ده
...

محمود سجادی

    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • Scientists hope work with poison gas can be a lifesaver
    رمز عبور کاربران پست الکترونیک گوگل سرقت شد
    گوگل با طعم نمک
    تولید دیسک نوری جدید با ظرفیت ??? گیگابایت
    تأثیر بازیهای کامپیوتری خشن بر مغز
    هارد دیسک ضد ضربه و ضد آب
    نقدی بر بازی Resident evil ?
    دوخت لباسهایی متناسب با «خیاط نرمافزاری»
    سیستم عامل جدید اپل سریع تر از ویندوز 7
    معرفی راهکارهای امنیتی و سازمانی دیلینک
    دبیر شورای عالی اطلاعرسانی به قوه قضاییه منتقل شد
    استقبال کاربران ویندوز 7 از جدیدترین محصول امنیتی مایکروسافت
    ایتنا - اسپو، فنلاند- نوکیا امروز تغییرات ایجاد شده در نقشهای بر
    موزیلا افزونه مایکروسافت را از کار انداخت
    حمام با دوش اختاپوسی
    [همه عناوین(69)][عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •